من کیستم؟! (3) _ حاج سید عادل علوی

بسم الله الرحمن الرحیم
 الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی اشرف خلق الله محمد و آله الطاهرین.
اللهم ادخل علی اهل القبور السرور. اللهم اغن کل فقیر، اللهم سدّ فقرنا بغناک، واغننا من الفقر انک علی کل شیء قدیر.
یکی از زیباترین و پربارترین دعاهای ماه مبارک رمضان که بعد از هونماز یومیه خوانده می شود دعای (اللهم اغن کل فقیر) می باشد که در (مفاتیح الجنان) خاتم المحدثین شیخ قمی (ره) در اعمال ماه مبارک رمضان آمده است، در این دعای شریف دو بار سخن از فقر شده است و دوبار هم از غنا و بی نیازی که بعد از دعای عمومی و همگانی یاد شده است. اول از خداوند متعال غنا و توانایی می خواهم که همه نیازمندان روزگار را بی نیاز و غنی کند (خداوندا هر نیازمندی را بی نیازکن) سپس برای خودمان دوبار خواستن آنهم با دو عبارت متضاد، حتماً سری و رمزی دارد، و این دو با هم فرق می کند.
عبارت (اللهم سد فقرنا بغناک) اشاره به فقر ذاتی و غنای ذاتی است بدین معنا که خداوند متعال غنی بالذات است. یعنی بی نیازی ذاتی اوست که او صمد است (پُر و تمام مخلوقات به او نیازمندند) و این صمدیت (الله) جل جلاله غنای ذاتی اوست و اما غیر او یعنی تمام ممکنات و موجودات به او نیاز دارند چون ما سوای او ممکن بالذات است، وممکن فقر محض و مطلق است، تمام هستی ما سوای او فقیر بالذات هستند، و از این جا فرق بالذات و بالعرضی معلوم می شود و فرق بین واجب الوجود لذاته وممکن الوجود لذاته مشخص می شود. زیرا بین واجب و ممکن پنج فرق یاکردکردن ولی برگشت همه به همین فرق است که واجب الوجود لذاته غنی مطلق است، وممکن الوجود لذاته فقیر مطلق است، و این که در در دعا آمده است (اللهم سد فقرنا بغناک) اشاره به همین مطلب است که خدایا ما فقر مطلق هستیم ولی بغنای مطلق تو این نقص و فقر مارا پرگردان و (سُدّ) از سد گرفته شده است که (سد) بنازی به معنای مانع هدر رفتن آب می شود و پشت آن آب ها جمع می شوند، پس خدایا با ما چنان کن که فقر ذاتی ما به غنای ذاتی تو پر شود و این نشان می دهد که انسان می تواند به جایی برسد که کارش، کار خدایی باشد و از فقر مطلق به غنا مطلق برسد و مظهر اسماء الله شود، و آن در جایی تحقق می یابد که انسان به حقیقت و ذات خود برسد، که او فقیر ملطق است (لا یملک لنفسه)است (لا یملک لنفسه ونفعاً و لا ضراً و لا حیاة و لا موتاً) ([1]). هر چه هست اوست و لا غیر (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)([2]). واین راه اولیا خداسته و در تمام مراحل سیر و سلوک عارفان این حالت همراهشان است، و این همان روح بندگی است که باید انسان داشته باشد و فلسفه زندگی و سر خلقت هم همین است ما (خلقت مطلق الجن و الانس الا یعبدون) ([3]). که لازمه عبادت و بندگی احساس شعور وفهم است که (معرفت) حاصل آن است.
در کتاب اربعین حضرت امام خمینی (ره) آمده (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة) ([4]). یعنی بندگی گوهری است که باطن و حقیقت او ربوبیت و کار خدایی کردن است، این همان فلسفه پویای (من) است که انسان می تواند از راه بندگی و اطاعت و عشق و معرفت به جایی برسد که کار خدایی کند، اگر چه ذره است ولی اگر بندگی کند به آسمان رود و کار آفتاب کند. در این زمینه در حدیث قدسی آمده است که سنی و شیعه نقل می کنند که خداوند متعال فرمود: (یتحبب الیّ بالنافلة بالنوافل حتی اُحبه فاذا أحببته کنتُ سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و یده التی یبطش بها) ([5]). از راه تقرّب و طاعت و اتیان واجبات و نوافل که مستحبات است به مقام محبت می رسد که خداوند او را دوست می دارد، یعنی به درجه ای می رسد که محبوب و معشوق خداوند می شود و رسیدن به این مقام و درجه یعنی کار خدایی کردن، یعنی فناشدن فقر مطلق در غنای مطلق البته بالغیر و نه به بالذات، تا چشم و گوش رنگ خدایی و کارخدایی پیدا می کنند، دست او دست خدایی می شود، که عین الله و سمع الله و ید الله می شود.
در بحار الانوار آمده که روزی مولا امیر المؤمنین × جوانی را در بازار دیدند که به نا محرمی نگاه خیانت می کند، حضرت یک سیلی به او زد، جوان پیش خلیفه دوم عمر بن الخطاب آمد و خواست که از حضرت شکایت کند، عمر حضرت را خواستند و از او پرسیدند که برای چه به صورت جوان سیلی زده ای؟ حضرت × در پاسخ گفتند که او به چهره نا محرمی نگاه کرده بود، نگاهی آلوده و معصیت کار، عمر به جوان گفت: (عین الله رات و ید الله ضربت) چشم خدا دید و دست او زد، او می دانست که حضرت علی × مظهر تمام صفات خداوندی است.
حضرت امام علی× که چشم و شاهد خدا روی زمین است دارای بصیرتی است که خداوند متعال به او داده است، و این علم و بصیرت خاصی است. که بصیرت عام نیز داریم که انسانها می توانند به این مقام دست پیدا کنند که دارای علم بصیرتی شوند، و چشم و گوششان باز شود. و مظهر ثروتمندی و غنای خداوند گردند.
باز در حدیث دیگری آمده است: (عبدی اطعنی حی أجعلک مثلی اقول للشیء کن فیکون و تقول للشیء کن فیکون) بنده من مرا اطاعت کن تا مانند خودم قرارت دهم، من می گویم بهر هر چیزی بوده باش می بود و تو هم بهر هر چیزی گوی همان شود. و باز در حدیث آمده است (من اطاع الله یطاع کل شیء) ([6]) هر که خدا را اطاعت کند همه چیز او را اطاعت می کنند. و باز روایتی دیگر نقل شده است تا معنای فقر ذاتی بیشتر مشخص شود. آمده است که شخصی نزد حضرت امام صادق × عرض کرد که ای فرزند رسول خدا من فقیرم، حضرت فرمودند که تو فقیر نیستی بلکه غنی هم هستی ولی آن فرد بازهم عرض کرد من فقیر هستم، حضرت بازهم همان پاسخ را فرمودند تا بار سوم که حضرت فرمودند: آیا حاضر هستی محبت و ولایتی که نسبت به ما داری را بدهی و تمام دنیا را به تو بدهند، آن فرد گفت: به خدا سوگند هرگز حاضر نیستم که ذره ای از ولایت و محبت شما را بدهم و دنیا را بگیرم. امام فرمودند: آیا تو فقیر هستی یا ثرومتند؟ جواب دادکه غنی هستم. این همان غنای ذاتی است که انسان مؤمن در وجود خود احساس می کند هنگامی (من) او در (من) الله فانی شود. پس یک فقر ذاتی داریم که پر کردن او به صمدیت و غنای مطلق الله است. (اللهم سد فقرنا بغناک) و دیگر فقر عرضی داریم که فقر زمینی خواهد بود مانند نداشتن مال و ثروت که بتواند روزگارش به خوبی و رفاهیت بگرداند و این عبارت (اللهم اغننا من الفقر) اشاره به این مطلب است. پس انسان دارای فقر ذاتی و فقر عرضی خواهد بود، (حبّ کمال) که در جبلّه اوست، می خواهد هر دو فقر را از خود دور کند و این یک بحث مستقلی را می طلبد.
نعمت های خداوند به دو قسمند: یکی نعمتهای شکری و دیگر نعمت های استدراجی. شخصی نزد رسول اکرم | آمد و عرض کرد: یا رسول الله نابود شدم!! حضرت فرمودند برای چه نابود شدی؟ در پاسخ به حضرت گفت: یا رسول الله خداوند متعال آن قدر به من نعمت داده است که می ترسم این همه نعمت استدراجی باشد (استدراجی یعنی پله پله که از درج گرفته شده است و نعمت های استدراجی به صورتی که خداوند به کافر نعمت می دهد تا پله پله به جهنم نزدیک شود) از باب (انما نملی لهم لیزدادوا اثما) ([7]). ما به آن هازیاد می دهیم تا گناهانشان زیاد شود، حضرت فرمودند: اگر بعد از نعمت شاکر بودی و خداوند را سپاسگزار بودی بدان که آن نعمت از نعمتهای شکری خواهد بود  وشما را به بهشت نزدیک می کند ولی اگر کفران نعمت کردی و خدا را فراموش کردی و در معصیت ها غوطه و رشدی آن نعمت استدراجی خواهد بود. بنابراین نعمت های خداوندی بر دو گونه اند و ما باید به خاطر نعمت های خداوند شاکر و سپاسگزار باشیم، باید از راه شکر و محبت عبادت کنیم و از راه شکر به غنای ذاتی دست پیدا کنیم.
[1]. مفاتیح الجنان: 30.
[2]. مناجات شعبانیه.
[3]. ذاریات: 56.
[4]. میزان الحکمة: 3/1797.
[5]. بحار: 7/22.
[6]. وسائل الشیعة: 11/421.
[7]. آل عمران: 178.