فهرست کتاب
لیست کتابها
■ اهمیت و جایگاه اخلاق _ آیت الله مكارم شیرازی
■ عــزازیـل: چرا؟ وچگونه! (۲) روایتی متفاوت از داستان آفرینش
■ من کیستم؟! (۳) _ حاج سید عادل علوی
■ در خانه ام سلمه
■ پندی از دانش و هوش به زبان گربه و موش
■ طابه ای که اهل فیلم باشد محقق نمی شود
■ افکاری که دل را مشغول می کند
■ اگر اسم پول را اوردیم مانند فضله موشی است که در یک دیگ برنج می افتد
■ مشارطه مراقبه و محاسبه
■ قصیده ای در مدح حضرت معصومه _ امام خمینی (ره)
■ فکرش را بکن
■ سرانجام بخیل
■ کراهت مشورت با شخص ترسو
■ بندگی خدا
■ صراط مستقیم
■ عــزازیـل: چرا؟ وچگونه! (۲) روایتی متفاوت از داستان آفرینش
■ من کیستم؟! (۳) _ حاج سید عادل علوی
■ در خانه ام سلمه
■ پندی از دانش و هوش به زبان گربه و موش
■ طابه ای که اهل فیلم باشد محقق نمی شود
■ افکاری که دل را مشغول می کند
■ اگر اسم پول را اوردیم مانند فضله موشی است که در یک دیگ برنج می افتد
■ مشارطه مراقبه و محاسبه
■ قصیده ای در مدح حضرت معصومه _ امام خمینی (ره)
■ فکرش را بکن
■ سرانجام بخیل
■ کراهت مشورت با شخص ترسو
■ بندگی خدا
■ صراط مستقیم
حداقل وظیفه طلاب در تبلیغ این است که: آنچه را که از کتاب و عترت میفهمیم و یاد میگیریم در برابرش تسلیم باشیم، و اگر انکار کنیم و بگوییم نه قبول ندارم، به درد تبلیغ نخواهیم خورد و تبلیغ ما کاری میشود برای پول در آوردن و به درد هدایت مردم نمیخورد. مردم علاقهی شدید به پول دارند؛ اگر ببینند که ما به پولهایشان نظر داریم، قیچی را برمیدارند و آن ارتباط معنوی را قطع میکنند.
این که حضرت نوح علیه السلام فرمود: از شما اجر نمیخواهم «إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ» برای همین است؛ برای این که مردم بفهمند که ایشان برای پول نیامده است؛ و الّا مردم استفاده نمیکردند؛ لذا از همان اوّل میگفتند که ما مزد نمیخواهیم، مزد ما با خداست. ما طلاب هم باید همین حرف را بزنیم؛ نباید صحبت پول کنیم. اگر بفهمند که ما صحبت پول میکنیم کار خراب میشود؛ آن وقت تبلیغ صنعت میشود ؛ هدایت از آن تبلیغ در نمیآید؛ آدم دو ماه حرف میزند، اما مشکلات پیش میآید و مردم هیچ عمل نمیکنند.
امّا اگر صحبت پول در آن نباشد و ما وظیفه مان را انجام دهیم و بگوییم اجر ما را خدا میدهد، آن وقت میبینیم گاهی هم خدا مال ما را قبلاً میدهد و نمیگذارد بعد بدهد! چون میداند که ما کمطاقت هستیم، مال ما را پیش پیش میدهد. اما ما قبول نداریم و این پولی که الآن خدا داده است را میگوییم این آن نیست! آن را باید بعد بگیریم! اگر ما تسلیم نباشیم شیطان از این حرف ها میزند و به آدم یاد میدهد. دو رکن اصلی برای طلاب جوان: «مزد نخواهیم» و «تسلیم مکتب خدا هم باشیم». اگر الآن درست نکردیم محاسن که بلند و سفید شد باز هم دنبال پول میگردیم و از کار میاُفتیم.
مادیّت روز به روز مثل سیل میآید و سواحل بیشتری را تحت سیطره خود قرار میدهد، میبینیم حتی ما را هم گرفتار مسأله مادیّت و پول و غیره کرده است.
شغل ما تابع شغل انبیا علیهم السلام است. انبیا تسلیم بودند، ما حداقل عدالت را داشته باشیم و دَم از پول نزنیم.
اگر اسم پول آوردیم مانند فضله موشی است که در یک دیگ برنج میاُفتد، همه را نجس میکند، فکر مردم برمیگردد؛ میگویند این هم پولی است، از آن جا پا شده و این جا آمده است برای پول! بنابراین در این صورت تبلیغ به درد هدایت نمیخورد.
ما امروز این درس را از حضرت نوح علیه السلام یاد بگیریم که در برابر فرمودهی خدا در کتاب و عترت هم باید تسلیم باشیم وصحبت پول و مزد را از زبانمان حذف کنیم.
«چقدر می دهند؟» نمی دانم، «چرا ندادند؟»، «کم دادند» و... این ها هیچ کدام در کار ما نیست.