فهرست کتاب
لیست کتابها
■ نظام اخلاقی اسلام _ ایت الله شیخ جعفر سبحانی
■ من کیستم ؟!(۴) _ حاج سید عادل علوی
■ عزازیل : چرا؟ و چگونه! (۳)روایتی متفاوت از داستان افرینش
■ توصیه علامه طباطبایی برای تزکیه نفس در پاسخ به یک جوان
■ صبر بانویی که فرزندش در چاه آب غرق شد
■ مال و جمال یا کمال ؟ کدام گزینه؟!
■ گریه های بعد از مرجعیت
■ امام یعنی همین
■ حفظ تعادل اخلاق حمیده
■ بیست سال معصیت
■ جلب رضایت مردم
■ آزاد مرد بی نیاز
■ خدایا بپذیر
■ من کیستم ؟!(۴) _ حاج سید عادل علوی
■ عزازیل : چرا؟ و چگونه! (۳)روایتی متفاوت از داستان افرینش
■ توصیه علامه طباطبایی برای تزکیه نفس در پاسخ به یک جوان
■ صبر بانویی که فرزندش در چاه آب غرق شد
■ مال و جمال یا کمال ؟ کدام گزینه؟!
■ گریه های بعد از مرجعیت
■ امام یعنی همین
■ حفظ تعادل اخلاق حمیده
■ بیست سال معصیت
■ جلب رضایت مردم
■ آزاد مرد بی نیاز
■ خدایا بپذیر
بدان كه از براى كسب فضائل صفات، و محاسن ملكات، ترتیبى است لایق كه تجاوزاز آن نباید نمود.
و توضیح این كلام آن است كه:
شكى نیست كه هر چه از مرتبهاى بهمرتبه دیگر منتقل مىشود، حركت مىكند از مرتبه اولى به ثانیه.و حركات و افعالى كههر چیزى را از مرتبه نقص به كمال مىرساند، یا از قدرت و اختیار ما بیرون است و آن راحركات طبیعیه گویند مانند نطفه كه از زمانى كه در رحم قرار مىگیرد حركت مىكنددر اطوار مختلفه تا آنكه به مرتبه حیوانیت مىرسد.و یا تحت قدرت و اختیار ما است وآن حركت را حركت صناعیه گویند، مانند چوب خشك كه به توسط آلات نجارحركت مىكند در صورتهاى متفاوته، تا سریر سلاطین ذوالاقتدار مىگردد.
و چونحركات طبیعیه مستند است به مبادى عالیه و مصادر متعالیه، معلوم است كه موافقمصلحت و مطابق حكمت است، و ترتیب آن اتم و احسن است.پس بر آدمى لازم استكه در تحریكات صناعیه اقتدا كند به تحریكات طبیعیه، و صاحب صناعت متابعتطبیعت را نماید.
و چون این معلوم شد، مىگوییم كه: چون تهذیب اخلاق، و تحصیل فضایل صفاتاز امور صناعیه است، كه ما به آن ماموریم، پس لازم است كه در ترتیب آن پیروىاطفال طبیعت را كنیم.
و شكى نیست كه: اول چیزى كه از براى طفل به تحریك طبیعتحاصل مىشود، قوه طلب قوت و غذاست، زیرا در رحم مادر از راه ناف غذا را به خودمىكشد و قوت خود را مىطلبد، و چون از این مرتبه حركت كرد و قوه طلب در آنزیاد شد، در وقت غذا خواستن، صدا به گریه بلند مىكند و مادر را مىجوید.
اینها همه از متعلقات قوه شهویه است.پس اولین قوهاى كه طبیعت آن را حاصل مىكند، اینقوه است، و چون این قوه در آن قوت گرفت و به كمال رسید، آثار قوه غضبیه در اوپیدا مىشود، كه از خود، موذیات را دفع كند، و خود را از هلاكت و تلف شدن محافظت نماید، اگر چه به استعانت از پدر و مادر یا غیر ایشان باشد.
چنان كه مشاهده مىشود كه: المى كه به طفل مىرسد به گریه مىآید، تا دیگران مطلع شده دفع الم نمایند.و این قوه، قوت مىگیرد تا در آن میل برترى بر امثال و اقران، و سرورى بردیگران حاصل مىشود.
و این دومین قوهاى است كه طبیعت در آدمى مىپرورد، و بعد از آنكه آثار قوه تمیز و ادراك در او ظاهر مىگردد، و روز به روز زیاد مىشود، تا قابل تعلیم علوم و صناعات مىگردد، در این وقت عمل طبیعت در تدبیر قوى به مرتبه كمال مىرسد، و ابتداى تكمیل صناعى است، یعنى وقتى است كه آدمى نفس خود را تكمیل نموده، تدبیر قوائى را كه طبیعت پرورش داده بنماید، و آنها را به كمال رساند. پس اگر كوتاهى كند و خود به تكمیل صناعى نپردازد به همین حال باقى خواهد بود، وبه كمال حقیقى، كه انسان به جهت آن خلق شده نخواهد رسید، زیرا كه همه كسمتصف به جمیع صفات جمیله، و صاحب نفس قدسیه ایجاد نشده كه در استعداد مردماختلافى باشد.
و چون دانستى كه: طبیعت، اول قوه شهویه را به ظهور آورد، و بعد از آن غضبیه، وبعد از آن قوه عقل و تمیز را، پس در صناعتباید به این ترتیب تدبیر و تكمیل نمود: ابتدا در تهذیب قوه شهویه سعى نموده و صفت عفت را كه از فضایل این قوه استاكتساب نمود، و بعد از آن به قوه غضبیه پرداخت و ملكه شجاعت را كه از كمالات اینقوه است تحصیل كرد، و سپس در تكمیل قوه عاقله اجتهاد نمود، و فضیلتحكمترا به دست آورد.
چنانچه به این ترتیب آدمى در تحصیل اخلاق حسنه كوشد، بهسهولت و آسانى جام سعادت نوشد. و ثمر این ترتیب، تسهیل تهذیب اخلاق و آسانى آن است، زیرا شكى نیست كه: قوه شهویه به انقیاد و اطاعت از قوه غضبیه نزدیكتر، و گذشتن از قدر زائد از ضروریاتغذا و شهوت، از ترك جاه و برترى و ریاست و سرورى و نیكى در مقابل بدى واغماض از انتقام دشمنان قوى بسى آسانتر است. پس، تسخیر قوه شهویه در ابتدا سهل است، و بعد از تسخیر آن فى الجمله قوتى ازبراى عاقله حاصل مىشود، و ملكه تسخیر از براى او هم مىرسد و اسباب قوه غضبیهاندكى كمتر مىگردد، و تسخیر آن نیز به سهولت میسر مىشود، و بعد از تسخیر این دوقوه، تحصیل ملكه حكمت، كه از آن دو صعبتر است، به آسانى ممكن مىگردد.
وكسى كه این ترتیب را از دستبدهد اینطور نیست كه تكمیل خود و تهذیب اخلاق ازبراى او ممكن نباشد، و لیكن به دشوارى و صعوبتحاصل مىشود. پس طالب سعادت ابد، باید در هیچ حالى دست از طلب ندارد، و از رحمتخداوند متعال نومید نشود، و كمر طلب در میان بندد، و دامن همت بر كمر زند، و طلبتایید و توفیق از پروردگار شفیق مجید نماید.
(معراج السعادة - ملااحمد نراقی&)
